فضولی

خیلی دارم خودمو کنترل میکنم از کنکوریا نپرسم رتبشون چند شده

شاید دلشون نخواد بگن بعد من قهوه ای میشم 😔

انگیزه

چند روز پیش فهمیدم یکی از بچه های مدرسمون که پارسال رتبه ۹۱ کنکور ریاضی شد و علم و صنعت قبول شد ، رفته هلند 

تو مدرسه من درس خوند

تو همون کلاسی نشست که من نشستم

با همون معلمایی که معلم منن

از معلمی که مستمر به من 14 داد ، مستمر 5 گرفت

و من مدام میگم نمیشه

به طرز عجیبی یه حسی درونم به وجود اومده که منم میتونم

وقتی عکساشو میبینم که تو هلنده و چقدر راحته ، محیا ی درونم فریاد میزنه تو هم میتونی جوگیر شو بشین درس بخون

و بله محیای درون موفق شده و دو سه روزه دارم مث سگ درس میخونم از مهر ماه هم میرم پانسیون

چقد من خوبم به به 😂😂

جدا چرا؟

چرا پسرا توی خیابون و پارک انقد حرف میزنن؟

جدا اگه چیزی نگن همه فکر میکنن دور از جون لالن ؟

بعد اون تایمی که اعصاب نداری هم تعدادشون بیشتر میشه -_-

اصلا خوشگل یا زشت بودن من به خودم مربوطه

چندشههههههه وای دارم دیوونه میشم

بعد میگن چرا به جنس مذکر حساسیت نشون میدی

چون جنس مذکر سالم لا موجودهههه

😭😂😭😂😭

اینجانب دچار چندگانگی شخصیتی شدم نمیدونم دارم چه زری میزنم

الانم میخوام بگم دیشب تو خیابون یه کراش دیدم ولی کراش نزدم روش

قد و بالای رعنا داشت موی مرتب داشت استایل پرفکت داشت

ولی رفیق لاشی داشت

شاعر هم مغز نداشت

چرا کارنامم نمیاد؟ بهتر که نمیاد

خستمهه

خالم دچار پنیک شده بود ، دکتر بهش گفته بود مشکل خیلی جدی ایه حتما برو پیش روانشناس

قیافه من:)

چه وضعیت عجیبیه دو دقیقه قر میدم پنج دقیقه ناراحتم

جوری مودیم که انگار شیشه مصرف میکنم @_@

جهت اعلام حضور

هیچ ایده ای ندارم....

+غذای مورد علاقتون؟

فکرشم نمی کردم تعطیلات انقدر کسل کننده باشه

حوصله سر رفتهههههههههه

کی میاد دیلی من جوین شه؟؟؟

_چیکار میکنی؟ + دارم نقاشـ...چیز اممم درس میخونم

تکیه گاه ؟

من هنوز نفهمیدم تکیه گاه بقیه بودن ینی چی؟

اینکه حامی باشی؟ هواشو داشته باشی؟

یا جور کش باشی ؟ اون ریلکس باشه تو دغدغه های زندگی اونو به دوش بکشی؟

کدوم معنی رو میده واقعا برام سواله!

از اونجایی که تاحالا توی اطرافیانم معنیشو نفهمیدم

یه سری هستن که از همه توقع دارن

یه سری دیگه خیلی راحت حتی قید خانوادشونو میزنن

یه سری همیشه باهاتن و چه تو سختی چه تو خوشی همراهتن

یه سری انقدر دلسوزن که دلشون نمیاد عزیزشون سختی بکشه و جور زندگی ، بی عرضگی ، بی مسئولیتی. غیره و غیره طرف رو به دوش میکشن ، که اینا همون به وجود آورندگان توقع هستن

و این وسط من سرگردان که تکیه گاه بودن چیه؟

منم میتونم تکیه گاه کسی باشم ؟

اینکار بهم ضرر نمیزنه؟

ای کاش به واقعیت نپیونده

با خوشحالی ، میپریدم و به سمت دفتر مدرسه میرفتم

همه خوشحال و خندان کارنامه به دست خارج میشدن

رفتم جلو معاون با دیدن من چهرش عجیب شد و کارنامه رو داد دستم

با همون لبخند به کارنامه که دور همه نمراتش خط کشیده بودن نگاه کردم

لبخندم خشکید ، انتهای همه ردیف ها نوشته بود تجدید

چرا ننوشته قبول ؟ این کارنامه من نیست اشتباهی بهم دادنش

نگاهی به اسم و مشخصات انداختم

چرا مشخصات من روشه

یه عالمه دانش آموز از کنارم رد شدن و همه با خوشحالی کارنامه هاشونو نگاه میکردن

پس من چی؟ چرا من نباید خوشحال باشم؟ منکه همه تلاشمو کردم! 

دنیا دور سرم میچرخید ، بچه های کلاسمون دورم جمع شدن و دست میزدن و میخوندن: دوباره شهریوری شدی؟ آخی چقدر بدبخت!

نفسم بالا نمیومد ، میخواستم جیغ بزنم ولی بغض راه گلومو بسته بود خواستم گریه کنم ولی چشمام خشک بودن

گفتم بسه خستم تمومش کنید دیگه نمیتونم ادامه بدم ولی فقط لبام تکون میخوردن و دریغ از صدایی که از دهانم خارج بشه

یکی از بچه ها سمتم خم شد و گفت: چیشده بچه تهرون اومدی اینجا دیدی پارتی نداری؟ دیدی اینجا نمره نمیدن بهت؟ 

ناگهان معلم فیزیک پارسال رو دیدم که قهقهه ای شیطانی سر داد و گفت: من که گفتم جمع کن برو تو بدرد اینجا نمیخوری ، تو لیاقت تیزهوشانو نداری!

دست روی گوشام گذاشتم و چشمامو بستم و چشمامو باز کردم و خودمو تو اتاقم دیدم

خواب بود... امیدوارم واقعی نشه

من توانشو ندارم...!

من کاملا نرمالم ، نرمال کاملا منه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

تاریخ ← حسابان

از تاریخ بدم میاد متنفرمممممم

خیر سرم ترم اول تاریخ 19 گرفتم امروز داشتم میشمردم ببینم اگه 12 میشم ، پاشم -_-

+یکی بیاد حسابان بخونیم دیگه خستمه